استارت آپ واژه پرتکرار این روزهاست و ایجاد «کسبوکار نوپا» و کارآفرینی در ابعاد کوچک، موضوع صحبت بسیاری از دورهمیهای دوستانه و جلسات کاری است. حتی شرکتهای باسابقه و قدیمی نیز با راهاندازی استارتاپ، تلاش میکنند وارد این حوزه پرکاربرد شوند.
شرکتهایی که در قالب یک نرمافزار تاسیس میشوند نیز در این دسته قرار دارند. شما یک ایدهی ابتدایی را با هدفگذاریهای مشخص برای ارائه خدمات به جامعه هدفتان در قالب این نرمافزار اجرا میکنید.
استارتآپ فقط به این معنا نیست؛ در اصل باید یک مقیاسگذاری صحیح داشته باشید تا بتوانید مدل یا محصولی را به مدل یا محصولی دیگر ارتقا بدهید و در این روند پیشرفت کنید؛ برای مقیاسپذیری باید بتوانید ایدهتان را جوری طراحی کنید که یک خدمت را بتوانید به یک نفر یا همزمان به 1000نفر ارائه بدهید.
خیلی از این کسبوکارهای نوپا حتی ممکن است پروژهی پایانی یک دانشجو یا تیم تحقیقاتی بوده باشد اما آن را با الگوی مشخصی که وجود دارد، گسترش بدهند.
نکتهای جالب وجود دارد و آن هم این است: استارتآپ مساوی است با نیروی کار کمتر ولی پتانسیل رشد بیشتر، البته این الگو در کارهایی که پیش از این وجود نداشته، بیشتر جواب میدهد.
تاریخچه استارت آپ
هر تکنولوژی و پیشرفتی قطعا یک پیشینهی سخت اما محکم داشته است؛ اولین استارتآپ در سال 1911 به جهان عرضه شد. «silicon valley» اولین کسبوکار نوپای جهان بود که جسورانه در حوزه سخت IBM یا همان عرضه و تولید نرمافزارها این بازار را ایجاد کرد. این کمپانی در حال حاضر هیچ رقیبی ندارد و به جرئت در اصطلاح عامیانه میتوان گفت دست همه را از پشت بسته است که البته این پاداش سختیهایی است که در تمامی این سالها کشیده است.
استارتآپ بزرگ بعدی در سال 1998 تولید شد، درست بعد از یک سال از جرقه خوردن ایده تولید آن! موتور جستوجوی قوی دنیا یعنی «گوگل» که هنوز هم خودش را جوری ارتقا میدهد که کسی حتی فکرش را هم نکند که یکی از قابلیتهای این کسبوکار که ابتدا مثل یک نوزاد برای مالکین آن بوده را برای خودش فراهم کند.
زمانی که از استارتآپ صحبت میکنیم، امکان ندارد زحمات بسیار مشهور و سختیهایی را که برای تاسیس کمپانی «Apple» ، استیو جابز تحمل و از آنها گذر کرده را نادیده بگیریم؛ کمپانیای که حالا هر روز یک محصول جدید را به بازار عرضه میکند.
میخواهم یک استارت آپ داشته باشم! مراحل استارت آپ را بشناسید.
چقدر خوب، اما سوال اول این است که آیا ایده خاصی دارید یا صرفا میخواهید بگویید که موسس یک کسبوکار هستید؟ اگر واقعا ایده نابی دارید و ذهن خلاقانه شما برای پیشرفت آمادگی بالایی دارد، پس معطل نمانید و اراده خود را جمع کنید و به دل بازار استارتآپها بزنید.
فراموش نکنید که این کسبوکار هم مثل تمام شغلهای دیگر مراحل مشخصی دارد که با هم آنها را مرور میکنیم تا به شما کمک کرده باشیم.
مغزتان را به کار بیاندازید.
موتور دغدغه یا علاقه ذهن شما به کار افتاده اما نیاز دارید تا با یک جمعبندی سریع اما درستوحسابی به یک «ایده» برسید، این اولین و مهمترین البته غیرقابلتغییرترین نکته است، پس خوب فکر کنید.
تحقیق کنید.
دغدغه و ایدهی شما چقدر به دیگران و خودتان کمک میکند؟ این سوالی است که میتواند در مرحله دوم به شما اثبات کند که چقدر خوب از ذهنتان استفاده کردهاید. کافی است تحقیقهای علمی و میدانی خوبی را انجام بدهید و برایتان مهم نباشد که این تحقیق چقدر زمان میبرد؛ چون همهچیز به این مرحله متصل است و باید مطلع باشید که برای ایده شما چقدر تقاضا وجود دارد. بازار اقتصادی شغل جدیدتان را دست کم نگیرید و حتما از آن خبر داشته باشید.
مصمم عمل کنید.
اگر تا این مرحله رسیدهاید، پس حتما مصمم هستید. هر کاری در این جهان یک چهارچوب خاص احتیاج دارد و استارتآپ بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید به این قوانین محتاج خواهد بود. ساختار و ارزشهای شما واقعا مهم است، حریمهایی را باید مشخص کنید و قطعا اهداف خاصی را که در ذهنتان ساختهاید را پرداخت کنید، شما میخواهید یک جامعهی هدف اقتصادی داشته باشید پس لطفا جدی عمل کنید.
حمایت مالی جذب کنید.
یا خودتان سرمایهگذار هستید یا حتما باید یک سرمایهگذار مطمئن را پیدا کنید که دغدغه و اهداف شما را درک کند و این بسیار مهم است؛ زیرا اگر حمایتکنندهی شما از کسبوکار شما سر در نیاورد، با هر لرزهی اقتصادی باید منتظر اختلاف نظر باشید. توصیه میکنیم در همان مراحل اولیه به دنبال یک اسپانسر بگردید چون کار سختی خواهد بود.
مراحل اداری را طی کنید.
نوبت این رسیده که سریعا مراحل اداری و تجاریسازی را برای استارتآپ خود انجام بدهید؛ شما باید مجوزها را ثبت و دریافت کنید و حتما حق مالکیت ایده و شغلتان را به دست بیاورید.
مکانی برای استارتاپ داشته باشید.
بسته به نوع کسبوکاری که قرار است شروع کنید بهتر است که یک بستر حضوری یا همان مکان مشخصی را تدارک ببینید. در حوزه استارتآپ قابلیت دورکاری وجود دارد اما نمیتوانیم تکذیب کنیم که چندین مغز خلاق و دغدغهمند در کنار یکدیگر قویتر نیستند؛ این کار شما و تیمتان را قانونمند و حرفهایتر هم نشان میدهد.
حواستان به پیچش مو باشد.
قبلا اشاره کردیم اما تکرار آن بسیار مهم است؛ سعی کنید در انتها نیز یا حتی در حین کار از متخصصین حوزه استارتآپ خودتان مشورت حرفهای بگیرید؛ شما باید یک لیست هدف کوتاه مدت و یک لیست بلند مدت داشته باشید، برای هرکدام از ریسکها و لرزه و پسلرزهها از قبل برنامه بریزید تا بتوانید از شکست جلوگیری کنید. مرتب باید مقیاسگذاری و هدفگذاری خودتان را چک کنید و حواستان به بازار عرضه و تقاضا و پیشرفتهای جامعهی هدفتان نیز باشد.
انواع استارت آپ
جامعهی ذهنی افراد در جهان آنقدر گسترده شده که تنوع در تاسیس استارتآپها هم باید با آنها پیش برود.
سبک زندگی: بنیانگذار صرفا برای اظهارکردن علایق و احساسات خودش این استارتآپ را تاسیس کرده تا بتواند تفکرهای مشابه را برای خودش پیدا کند.
کوچک: بدون برنامهریزی کارکرده و صرفا بدون هیچ هدف معینی برای جامعه و پیشرفتشان، به کسب درآمد فکر میکنند.
مقیاسپذیر: این استارتآپها به اولین چیزی که فکر میکنند رشد است، سریعا جامعهی هدف خود را پیدا میکنند و زودتر هم به سوددهی میرسند؛ آنها اهداف خود را جوری تنظیم میکنند که دائما از بازار عرضه و تقاضا اطلاع داشته باشند و بتوانند خودشان را بالا بکشند.
اجتماعی: این استارتآپها پر از ایده و خلاقیت هستند و دلیل اصلی آنها برای شکلگیری ثروت و اقتصاد نیست، برای مثال: اپلیکیشن پینترست
شرکتهای بزرگ: یک کمپانی محبوب و مشهور، برای یک محصول معرفی یا فروش انجام میدهد و قصد دارد اینگونه حتی یک حمایتکنندهی مالی هم باشد.
قابل خریداری: این دسته واقعا عجیب هستند، یک کسبوکار را تاسیس میکنند و گسترش میدهند و بعد آن را میفروشند، به همین راحتی فقط سود اقتصادی کسب میکنند.
خدماتی: در ایران نیز مثل دیگر کشورها از بازی و بیمه و پوشاک گرفته تا خدمات پزشکی و حقوقی و دهها مورد دیگر، استارتآپ تاسیس میشود که البته عدهی معدودی از آنها که هدفگذاری صحیح داشتهاند شکست نمیخورند.
سؤالات متداول
آیا منابعی برای تحقیق و مشاوره وجود دارد؟
طبیعتا وقتی یک موضوع مهم به میدان میآید، مشاورینی هم برای آن حوزه قد علم میکنند، کافیست کمی پرسوجو کنید تا به یک جای مطمئن رجوع کنید.
تمام استارتآپها به هدفگذاری و مقیاسبندی احتیاج دارند؟
بله، حتی در کسبوکار قابل خریداری هم اگر هدفگذاری صحیحی وجود نداشته باشد، از خریدار و سود هم خبری نیست، هدف در این کسبوکارها یعنی سود!
منابع: